امروز با يک صحنه جالب رو به رو شدم، که نمي دانستم بايد بخندم، يا گريه کنم.
داشتم مي رفتم خريد که رئيس شرکت مان ديدم؛ البته اول شک کردم و گفتم غير ممکن است، ولي کاملا ممکن بود .
رئيس شرکت مان، که يک فرد تحصيل کرده و متشخص است؛ کنار پياده رو، روبه روي يک کف بين نشسته بود و با دقت به حرفاش گوش مي داد .
جالباينجاست که از او مي پرسيد حال چيکار کند که رابطه اش با همسرش خوب شود، و کسب و کارش بگيرد!!!
خانم کف بين هم يه چيزايي زير زبانش خواند و يه برگه کاغذ از داخل جيبش برداشت و به دست رئيس مان داد و گفت روزي 100 بار بخواند و به روي خود و همسرش فوت کند!!!!
متاسفانه بيشتر وقت ها در بين مردم، به عقايد و افکاري برميخوريم که تکان مان مي دهد؛
باورهاي اشتباهي که در موارد گوناگون به چشم مي خورد؛
باورهايي نظير کفبيني، دعانويسي، داستان عروسي ارواح و بسياري از اينقبيل که سالهاي سال است در محفل انديشمندان، اهل خرد و فرهنگ، حل و هضم شده و جاي بحث و بازانديشي ندارد .
وقتي قشر خاصي از مردم دربارهي مسائلي که در آن تخصص ندارند، حکم صادر مي کنند، مطمئناً بياعتمادي و اشتباه در جامعه باب مي شود و زمينهساز مسموميت افکار و عقايد مي شود.
شايد براي شما نيز اين سوال پيش بيايد که چگونه مي توان فردي متخصص يافت و به او اعتماد کرد؟
با ادامه ي مطلب همراه باشيد تا شما را با مهم ترين شاخه هاي روانشناسي به عنوان يک علم بيشتر آشنا کنيم.
در عرصهي روانشناسي به فردي مي توانيم عنوان روانشناس را اطلاق کنيم، که دستکم در يکي از رشتههاي روانشناسي، داراي مدرک کارشناسيارشد يا بالاتر باشد.
در اين ميان، سروکار بيشتر مردم، با آندسته از روانشناساني است که در مدارس، بيمارستانها و يا کلينيکهاي روانشناسي و مشاورهاي، بهعنوان مشاور يا درمانگر فعاليت ميکنند.
مردم براي حل مشکلاتي چون انتخاب رشته، انتخاب شغل، انتخاب همسر، افسردگي، وسواس، اضطراب، اعتياد، مشکلات جنسي، شکستهاي عاطفي، استرس کار و حتي دردهاي جسماني، به روانشناسان مراجعه ميکنند.
روانشناسان بهطور حتم آموزشهاي لازم در زمينهي مسائل مشاورهاي و يا روانشناسي باليني را ديدهاند و زير نظر اساتيد مجرب، دورهي کارورزي را گذرانده و مهارتهاي لازم را کسب کردهاند
روانشناسي يک دانش يا علم خالص نيست بلکه رشته علمي بين رشتهاي از ترکيب دانش فلسفه و فيزيولوژي بدن انسان با تأکيد بر فيزيولوژي و عملکرد مغز است.
روانشناسي شاخه هاي متفاوتي دارد، که اهداف مختلفي را ارائه مي دهد.
روش مشخصي براي طبقه بندي آنها وجود ندارد، اما در اينجا انواع متداولي وجود دارد که ذکر خواهدشد:
روانشناسي باليني به منظور درک، پيش بيني و رفع مشکلات مربوط به تنظيم، ناتواني و ناراحتي، علوم، تئوري و عمل را در هم مي آميزد. اين سازگاري، سازگاري و پيشرفت شخصي را ارتقا مي بخشد.
يک روانشناس باليني بر جنبه هاي فکري، عاطفي، بيولوژيکي، روانشناختي، اجتماعي و رفتاري عملکرد انسان در طول زندگي يک فرد، در فرهنگ هاي مختلف و سطح اجتماعي و اقتصادي متمرکز است.
روانشناسي باليني مي تواند به ما در درک، پيشگيري و کاهش اضطراب يا اختلال عملکرد روانشناختي کمک کند.
ارزيابي روانشناختي و روان درماني از کارهاي مهم و اساسي روانشناسي باليني است، اما روانشناسان باليني نيز غالباً در تحقيقات، آموزش، شهادت پزشکي قانوني و ساير زمينه ها نقش دارند.
روانشناسي شناختي فرآيندهاي ذهني دروني، مانند حل مسئله، حافظه، يادگيري و زبان را بررسي مي کند. اين موضوع به نحوه تفکر، ادراک، برقراري ارتباط، به ياد آوردن و يادگيري نگاه مي کند.
اين ارتباط نزديکي با علوم اعصاب، فلسفه و زبان شناسي دارد. روانشناسان شناختي به چگونگي کسب اطلاعات ، پردازش و ذخيره اطلاعات مي پردازند.
کاربردهاي عملي شامل چگونگي بهبود حافظه، افزايش دقت در تصميم گيري يا نحوه تنظيم برنامه هاي آموزشي براي تقويت يادگيري است.
اين يک مطالعه علمي از تغييرات روانشناختي منظم است که فرد در طول زندگي تجربه مي کند، که اغلب به عنوان پيشرفت انساني ناميده مي شود.
منبع: مرکز مشاوره و روانشناسي ايران-روان شناسي حيرت آور، گزارشي از يک نمونه واقعي
درباره این سایت