ديد کلي
از آنجايي که اختلالات تغذيه اولين بار در خلال سالهاي قبل از بزرگسالي تشخيص داده ميشوند، به عنوان مشکلات رواني کودکي تلقي ميشوند. اين مشکلات اگر ادامه پيدا کنند براي بزرگسالان نيز ايجاد زحمت ميکنند. اختلالات تغذيه اغلب کيفيتهاي هيجاني و رفتاري و همچنيني پيامدهاي جسمي دارند. اگر چه بسياري از اشخاص مبتلا به اختلالات تغذيه مشکلات ديگري ندارند، اما ممکن است انواعي از اختلالات ديگر نيز با اين اختلال همراه باشند. دو آشفتگي عمده در تغذيه ، عبارتند از بياشتهايي رواني و پرخوري رواني. اما نکته اساسي در اختلالات تغذيه ، توجه و بررسي مشکلات تغذيه مشاهده شده در شير خوارگي و اوائل کودکي ميباشد.
اختلال تغذيه شير خوارگي يا اوائل کودکي
تغذيه ، اولين وظيفهاي است که والدين و کودک براي رسيدن به يک هدف مشترک باهم کار ميکنند. تعجب آور نيست که بسياري از والدين ، به جزئيات عادتهاي تغذيهاي نوزاد علاقه نشان ميدهند و آشفتگي در حيطه تغذيه ، ميتواند در پريشاني والدين نقش داشته باشد. وسعت مشکلات تغذيه تغيير پذيري زيادي نشان ميدهند. مطالعاتي که ملاکهاي شامل بودن را بکار ميبرند، ميزان بالاتري از اين اختلال را گزارش کردهاند و مطالعاتي که ملاکهاي دقيقتري را بکار ميبرند، ميزان کمتري از اين اختلالات را گزارش کردهاند.
بسياري از کودکان ممکن است تغذيه شيک (Finicky) ، تغذيه انتخابي را نشان دهند. اما اين دگرگوني و تنوع در محدوده بهنجاري است و بازتاب اختلال نيست. زماني که ملاکهاي سخت و دقيق بکار ميروند، فقط در 2 - 1 درصد نوزادان ، مشکلات تغذيه بادوام تشخيص داده ميشود. خصوصيت اصلي و مرکزي اختلال تغذيه نوزادي عبارت است از شکست مداوم در مصرف غذاي کافي که نشانه آن ناتواني در وزنگيري يا از دست دادن قابل توجه وزن ، طي يک دوره حداقل يک ماهه است. براي تشخيص ، کودک بايد کمتر از 6 سال داشته باشد و مشکل او ناشي از بيماري طب عمومي يا اختلال گوارشي نباشد.
علت اختلال تغذيه
همانگونه که در مورد اکثر اختلالات کودکي صادق است، انواع وسيعي از الگوهاي آسيب شناسي پيشنهاد شده است. مانند عوامل جسمي ، مزاج کودک ، سرمشقگيري ، رفتار والدين و عوامل خانوادگي. مثلا روي الگوهاي ناسازگار تبادل والدين با کودک ، در شروع مشکلات تغذيه ، تاکيد شده است. فقدان پاسخگويي به نيازهاي کودک ، و جنگ قدرت بر سر غذا ، به رفتارهايي از والدين اشاره دارند که ميتوانند در مشکلات تغذيه نقش داشته باشد. گر چه ميزان پژوهشها محدود است، در اين حوزه نيز مدل آسيب پذيري استرس پذيرفته است که در آن به تبادل عوامل فيزيولوژيک ، اجتماعي و رفتاري براي تبيين اختلالات تغذيه اشاره شده است.
زماني که مشکل تغذيه تشخيص داده شد، رويکرد رايج براي اصلاح مشکل عبارت است از کار کردن با والدين ، به منظور تغيير الگوهاي رفتاري مربوط به تغذيه: آموزش و راهنمايي والدين ميتواند مفيد باشد. تماس مکرر با الگوهاي پاسخگو به نيازهاي کودک ، اجتناب از جنگ قدرت و تحمل تغيير پذيري کودک در سبکهاي تغذيه نيز سودمند است. نوزادان را نيز کمي توان در معرض غذاهاي گوناگون قرار داد و در ازاي آوردن غذاهاي متنوع آنها را مورد توجه قرار داد. بايد به خاطر داشت که مشکلات خفيفي در نوزادي و کودکي شايع است و نياز به توجه مفرط ندارند.
مباحث مرتبط با عنوان
اختلال سلوک
اختلالات خواب در کودکان
اوتيسم يا در خود فرورفتگي
بياشتهايي رواني
با بدغذايي کودکان چه کنيم؟
پرخوري رواني
منبع: تالار وانشناسي و مشاوره آنلاين ازدواج خانواده تحصيلي همياري ايران - اختلالات تغذيه
درباره این سایت